Friday, July 16, 2010

ارتباط ژن چاقی با بیماری آلزایمر و زوال عقل

محققان مرکز کارولینسکای سوئد ژن FTO-AA مرتبط با چاقی را یافتند که به نظر می رسد خطر ابتلا به آلزایمر و زوال عقل را افزایش می دهد.
به نقل از medicalnewstoday، محققان سوئدی نتیجه مطالعات خود را در خصوص ارتباط ژن چاقی و بروز بیماری آلزایمر در همایش بین المللی بیماری آلزایمر ارائه دادند.
آن ها در تحقیقات خود ۱۰۰۳ فرد ۷۵ سال مبتلا به زوال عقل را مورد بررسی قرار دادند و آن ها را از لحاظ ژن FTO-AA چاقی و ژن APOE۴ بیماری آلزایمر مورد آزمایش قرار دادند.
سپس محققان این گروه از افراد را به مدت ۹ سال تحت کنترل گرفتند تا موارد جدید ابتلا به آلزایمر را تحت نظر داشته باشند و شناسایی کنند.
نتایج به دست آمده از ۹ سال مطالعه روی این افراد نشان داد احتمال بروز آلزایمر در افرادی که هر دوی این ژن ها را دارند، ۲ برابر است.
بنابر نتایج به دست آمده، ارتباط چاقی و آلزایمر امری ارثی محسوب می شود ولی تحقیقات گسترده تری باید صورت گیرد تا ارتباط میان ژنتیک و عوامل مؤثر سبک زندگی در این میان شناخته شود.

Thursday, July 15, 2010

اوج جنون جواني


سلامت -بسياري از ما نام بيماري شيزوفرني يا اسكيزوفرني را شنيده‌ايم و چه بسا در ميان دوستان يا اقوام خود، شاهد اين اختلال بود‌ه‌ايم. اين بيماري در كشور عزيزمان ايران با نام "جنون جواني" معروف شده و اين برداشت نادرست را در اذهان به وجود آورد كه اسكيزوفرني تنها مختص دوره جواني است، حال آنكه اين باوري غلط است.
در اصل بيشترين سن شروع در ميان آقايان، 15 تا 25 سالگي و در خانم‌ها، 25 تا 35 سالگي است. اسكيزوفرني اختلالي بدون مرز است و در هر سن، جنس، نژاد، فرهنگ، طبقه اجتماعي و... ظاهر مي‌شود. طبق آخرين آمار منتشر شده، در حدود يك درصد جمعيت انساني به اين بيماري رواني مبتلا هستند.
اين بيماري تا آخر عمر پايدار باقي مي‌ماند و به همين دليل نياز به پيگيري طولاني مدت و چه بسا مادام‌العمر از طرف پزشك و تيم درماني دارد. متاسفانه بسياري از موارد عود، بعد از رسيدن به يك بهبودي نسبي، به دليل رها كردن درمان از طرف بيمار و يا اصرار خانواده به قطع داروها است. از طرف ديگر، كم‌توجهي و انزواي اجتماعي كه به دليل ناآگاهي عمومي نسبت به اين اختلال گريبانگير بيماران اسكيزوفرني مي‌شود، آنها و خانواده‌هايشان را در بيشتر موارد آزار مي‌دهد.
چرا من؟!
درباره علل ايجاد كننده اسكيزوفرني مطالب زيادي كشف شده است كه به نظر مي‌رسد هر يك از اين كشفيات تا حدودي در ايجاد بيماري دخيل است اما هنوز يك علت واحد و كاملا مشخص براي به وجود آمدن اسكيزوفرني شناسايي نشده هستند. از جمله اين علل مي‌توان به موارد زير اشاره كرد: سابقه فاميلي ابتلا به اسكيزوفرني (به‌خصوص در اقوام درجه يك)، برخي از عفونت‌هاي ويروسي، مواردي از آسيب‌هاي حين زايمان مثل كمبود اكسيژن‌رساني به جنين در بدو تولد، مصرف حشيش، متولدين زمستان و اوايل بهار، استرس و .....
در اصل اين بيماري يك اختلال چند علتي است و احتمالا وجود همزمان چند عامل در كنار يكديگر است كه در نهايت به ظاهر شدن اسكيزوفرني منجر مي‌شود.
اسكيزوفرني و حرف مردم....
كمتر بيماريي را مي‌توان يافت كه درباره آن به اندازه اسكيزوفرني برداشت غلط وجود داشته باشد. نگرش منفي جامعه به اين اختلال بر بار سنگين بيماري مي‌افزايد. خوشبختانه، دوراني را كه ابتلا به بيماري رواني دليلي براي گرفتار كردن فرد و غل‌وزنجير بود را پشت سرگذاشته‌ايم ولي هنوز براي رسيدن به همدردي عمومي راه‌ درازي را در پيش داريم. شكي نيست كه ترس نسبت به اسكيزوفرني به دليل جهل و ناآگاهي از ماهيت اين بيماري ايجاد مي‌شود. از آنجا كه افراد مبتلا به اسكيزوفرني همشيه طبق انتظار رفتار نمي‌كنند، ديگران نمي‌دانند كه در برابر آنها چگونه واكنش نشان دهند. اين حالت به بروز باور غلطي منجر مي‌شود كه فرد مبتلا به اسكيزوفرني ممكن است خشن و غيرقابل پيش بيني باشد. درست است كه گاه از اين بيماران رفتارهاي عجيب و حرف‌هاي نامربوط سر مي‌زند، ولي مطمئنا اين دليلي براي ترس از آنها نيست. امروزه اين تصور كه افراد مبتلا به اسكيزوفرني براي ارتكاب به اعمال هولناك و خشونت‌آميز آمادگي دارند، رد شده است. بيشتر اين جنايات از سوي كساني صورت مي‌گيرد كه به عنوان افراد بهنجار، آزادانه در اجتماع مي‌گردند و نفهميدن انگيزه آنان دليل ابتلايشان به اسكيزوفرني نيست.
منزوي نكردن افراد مبتلا به اسكيزوفرني و تشويق آنها به ادامه درمان و پيگيري، مهم‌ترين اصل در افزايش ميزان بهبودي و كاهش موارد عود بيماري است.
و حالا معرفي اسكيزوفرني
يكي از شايع‌ترين علايم اسكيزوفرني، توهمات است. توهم عبارت است از ادراك كاذب در شرايطي كه محرك خارجي براي آن موجود نيست. مثلا بيمار ادعا مي‌كند كه همسايه مرتبا راجع به او بدگويي مي‌كند و يا او را تهديد به مرگ مي‌كند، در حالي كه سايرين صدايي نمي‌شوند. اين در شرايطي است كه بيمار صداي همسايه را به وضوح در گوش‌هايش مي‌شنود. اين حالات ممكن است در ساير انواع حواس پنج‌گانه نيز بروز كند. بگذاريد مثالي بزنيم: بيمار مزه بدي را در دهان حس مي‌كند، يا بوي پلاستيك سوخته را استشمام مي‌نمايد و يا هيولاهايي را مي‌بينيد كه سايرين هيچ يك از اينها را حس نمي‌كنند. از ديگر علايم اسكيزوفرني، هذيان‌ها است. هذيان عقيده نادرستي است كه بر استنباط غلط شخص از واقعيت بيروني متكي است. اين عقيده غلط با استدلال اصلاح نمي‌شود و با زمينه هوشي و فرهنگي بيمار نيز هماهنگ نيست.
از جمله هذيان‌هاي شايع مي‌توان به اين مواد اشاره كرد: اين عقيده و باور كه اراده، افكار يا احساسات شخص تحت كنترل نيروهاي خارجي است و يا اينكه فرد ذكر كند افكارش به وسيله نيروهايي از ذهن او بيرون كشيده مي‌شود. گاه بيمار معتقد است كه خطري او را تهديد مي‌كند و به همين دليل اعتمادش را نسبت به اطرافيان از دست مي‌دهد. به خاطر داشته باشيم توهمات و هذيان‌ها حالت‌هايي هستند كه بيمار بر درستي و صحت آنها اعتقاد دارد و دقيقا به همين دليل خود را نيازمند درمان نمي‌بيند و چه بسا كه مقاومت شديدي در برابر مصرف داروها بروز دهد. برخي از مبتلايان نيز دچار علايمي با نام علايم منفي مي‌شوند. منظور از كلمه منفي، كاهش در حالت‌هايي است كه در شرايط عادي و در يك فرد سالم ديده مي‌شود به عنوان مثال، بيمار به شدت كم حرف مي‌شود يا حالات چهره‌اش به ميزان قابل توجهي كاهش مي‌يابد، منزوي مي‌شود و....
آنچه در بالا گفتيم، تنها بخش بسيار كوچكي از علايم ديده شده در اسكيزوفرني است. شناسايي هر چه زودتر بيماران موجب تاثير بيشتر درمان در طولاني مدت مي‌شود و شايد بتوان جنبه‌هاي بيشتري از توانايي‌هاي فرد اسكيزوفرني را در صورت آغاز هر چه سريع‌تر درمان، حفظ كرد. خانواده بيماران اسكيزوفرني نيز به طور قطع و يقين نياز به حمايت دارند كه امروزه اين كار از طريق گروه‌هاي متشكل از اعضاي خانواده بيماران انجام مي‌شود تا اين گروه‌ها به عنوان منابع حمايتي براي افراد مبتلا عمل كنند. خوشبختانه امروزه داروهاي خوراكي و تزريقي با اثرات كوتاه مدت و بلند مدت موجود است.
تنوع اين دسته‌هاي دارويي و كاهش عوارض آنها كمك كرده است كه كنترل بيماري اسكيزوفرني به مراتب راحت‌تر از گذشته باشد. به طوري كه بيمار حتي مي‌تواند شغل و درآمد داشته باشد. باز هم تاييد كنيم كه پيگيري و ادامه درمان، كليد موفقيت در خاموش نگه داشتن شعله‌هاي اسكيزوفرني است.

Wednesday, July 14, 2010

چرا با بالا رفتن سن، عاقل‌تر می‌شویم

به گفته محققان، مغز ما در سنین سالمندی و پیری کمتر تحت تاثیر احساسات و هیجانات قرار می‌گیرد و کمتر تحریک می‌شود و این زمانی رخ می‌دهد که ما صاحب عقل و خرد می‌شویم.

محققان آمریکایی مجموعه‌ای از تحقیقات را روی سه هزار نفر در گروه‌های سنی بین 60 و 100 ساله انجام دادند تا دریابند که با بالا رفتن سن چه اتفاقی برای مغز رخ می‌دهد.

محققان دریافتند که سالمندان هم می‌توانند توانایی‌های جدیدی را کسب کنند حتی در زمانی که مغزشان کمتر به هورمون‌های «حس خوب» وابسته است که در نتیجه آن، با احساسات و هیجانات کمتر تحریک می‌شود. این تاثیر به گفته محققان در کالج سلطنتی کنگره روانپزشکان در ادینبورگ، «خرد» است.

روزنامه‌ تلگراف به نقل از پرفسور دیلیپ جسته از دانشگاه کالیفرنیا می‌نویسد : این واقعیت که سالمندان در واکنش‌های خود کندتر از جوانان عمل می‌کنند، عمدتا به عنوان یک کاستی در نظر گرفته می‌شود، اما همیشه هم موضوع زیان آوری نیست.
این کندی در واکنش که در واقع نتیجه کاهش هورمون‌های هیجان آور مثل دوپامین در مغز است، چیزی است که ما آن را به «خرد و حکمت» تعبیر می‌کنیم.